عاطفه و نرم دلى درباره زير دستان و اسيران و مخصوصاً درباره ارحام، زيرا بگفته ناسخ پس از آنكه طناب عباس را شل كرد، پيغمبر دستور داد طناب همه اسيران را شل كند.
2- حفظ حقوق انسانيت كه در آن دوست و دشمن، مسلمان و كافر يكسانند، از قبيل دفن اجساد و آبدادن و سد جوع و رعايت حقوق درباره حفظ جان دشمن و منع كردن انتقامجوئيهاى ناروا از قبيل سوختن و مثله كردن و نظائر آن.
3- منظور كردن نيكى در دوران زندگى ولو از دشمن باشد. رسول اكرم بمنظور نيكيهاى ابوالبخترى سعى مىكرد كه او زنده بماند و پاداش باو بدهد و در هميشه اوقات از مطعم بن عدى كه برسول اكرم در مكه چند روزى يا چند ساعى ضامن تأمين جانى او شده بود در هنگام مراجعت از سفر طائف و در سال اول هجرت در گذشته بود، ياد مىكرد و متذكر نيكيهاى او ميشد، حتى در خاتمه همين جنگ بدر مكرر مىفرمود اگر مطعم بن عدى زنده بود و از من آزادى همه اسيران را طلب مىكرد، او را رد نمىكردم.
4- اهميت و علاقه سرشار پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بعلم و نوشتن و آموختن كتابت، بطوريكه بلاذرى در فتوح البلدان صفحه 473 مىنويسد:
پيشرفت علم و كتاب با طلوع اسلام
ملت عرب قبل از اسلام از هنرخط و كتابت بهرهاى نداشت، فقط معلومات آنان در قسمت حفظ اشعار و افسانهها و انساب و مقدار ادبيات بدوى و جاهلى خلاصه مىگرديد.
روزى كه ستاره اسلام درخشيد، تنها در ميان آنان هفده نفر در مكه و يازده نفر در مدينه با خواندن و نوشتن آشنائى داشتند.
ابن خالدون در مقدمه تاريخ خود صفحه 117 مىگويد: ملت عرب نيازى درباره آموختن و نوشتن در خود احساس نمىكردند و تنها سواد خواندن نامه كافى بود كه فردى با سواد و دانشمند تلقى شود. روى همين اصل بود كه حاملين قرآن را قارى مىناميدند، ديگراينكه معلومات او در چه حدود است ميزانى نبود.
نهضت علمى اسلام كار را بجائى رسانيد كه قرائت و كتابت، ارزندهترين شئون بشرى محسوب مىشد و همه كس اشتياق پيدا مىكرد كه قرآن ياد بگيرد و بنويسد. رسول اكرم خط آموزى را ببهاى گران مىخريد، بطوريكه گذشت، خط آموزى ده تن از اطفال مسلمين برابر آزادى يك نفر اسير بود. و رسول خدا به زيد بن ثابت كه استعداد كافى بفراگرفتن زبان بيگانه داشت چنين فرمود: زبان سريانى زبان يهود را ياد بگير، زيرا گاهى احتياج پيدا مىكنم كه به آنان نامه بنويسم اطمينان ندارم نويسندگان آنها در نامهها و اسناد من دستى نبرده باشند. رسول اكرم درباره توسعه علم و خط قدمى فراتر برداشته حتى زبان خارجى را تجويز مىكند.
5- در اجراء قوانين اسلام قرابت و فاميلى موجب تسامح و سستى نمىشود. پيغمبر از عموى خود فديه گرفت و او را آزاد ساخت و حتى فديه سه نفر ديگر را هم بعلت دارا بودن او از وى گرفت و اموال غنيمت شده او را كه بيست اوقيه طلا بود بعلت آنكه براى اضرار مسلمين بوده بفديه او حساب نكرد.
نظرات شما عزیزان: